مجله علمی خبری اینفو
معنی نام فتح الله
فتح الله : (عربي) 1- پيروزي خدا؛ 2- (اَعلام) نام وزيرِ امير مبارزالدين محمّد (معاصر حافظ).
معنی نام فخرالدین
فخرالدين: (عربي) 1- موجب نازش و افتخار آيين و كيش؛ 2-(اَعلام) 1) فخرالدین اسعد گرگانی: [زنده در 446 هجری] شاعر ایرانی، سرایندهي منظومهي ویس و رامین؛ 2) پادشاه [695-706 قمری] آل کرت، که در جنگ با سپاه الجایتو درگذشت؛ 3) فخرالدین حوایجی: [زنده در 658 هجری] وزیر ابوبکرابن اسعد، اتابک فارسی و از معاصران سعدی.
معنی نام فُرات
فُرات: (عربي) خوشترين آب، آب شيرين، آب بسيار گوارا، آبي كه از فرط گوارايي عطش را بشكند.
معنی نام فَراز
فَراز: 1- جاي بلند، بلندترين بخش از جايي، بلندي، باز؛ 2- (در قديم) (به مجاز) خوبي و خوشيِ حال و وضع؛ 3-داراي وضع رو به بالا؛ 4- (به مجاز) خوب، خوش.
معنی نام فرامرز
فرامرز: 1- آمرزنده (دشمن)؛ 2- (اَعلام) 1) (در شاهنامه) پسر رستم، که پس از کشته شدن پدرش به کین خواهی او برخاست، شاه کابل را کشت و شغاد را به آتش کشید. بهمن پسر اسفندیار او را کشت؛ 2) فرامرز: آخرین امیر [433-443 قمری] سلسلهي بنی کاکویه در اصفهان که به دست طغرل سلجوقی برکنار شد؛ 3) فرامرز ابن خداداد: [قرن6 هجری] مؤلف یا گردآورندهي داستان سمک عیار.
معنی نام فَربد
فَربد: (فر = شكوه و جلال + بد/-bad/،/-bod/ (پسوند محافظ يا مسئول))، 1- نگهبان يا محافظِ شكوه و جلال؛ 2- (به مجاز) داراي شكوه و جلال.
معنی نام فَربود
فَربود: راست، درست.
معنی نام فَرتاش
فَرتاش : (دساتیر) وجود كه در برابر عدم است. (از بر ساختهي فرقه آذركيوان ـ برهان. چ معين.)
معنی نام فَرَج
فَرَج: (عربي) 1- به دست آمدن وضعيت مناسب يا مورد علاقه در كار؛ 2- گشايش در كار و از ميان رفتن غم و رنج.
معنی نام فَرجاد
فَرجاد : (دساتیر) فاضل و دانشمند. (از برساختههاي فرقهي آذركيوان ـ حاشيهي برهان چ. معين)